آيا واقعا آيات قرآن گمراه كننده است؟
آيا واقعا آيات قرآن گمراه كننده است؟
قرآن كتابي است آسماني جهت هدايت بشر. فطرت خداپرستي در همه ما جاسازي شده است. خداي مهربان با ارسال رسولان و كتب آسماني مارا به راه راست راهنمايي ميكند.
خداي بزرگ از زماني كه بشر به علم كتابت دست يافت از طريق كتاب آسماني مارا به راهش رهنمود ميشد. بطوريكه كتاب آسماني هميشه به عنوان محور و عروة الوثقي ذكر شده است.يهوديان زمان محمد به خاطر كتمان تورات سرزنش ميشوند. يهوديان زمان محمد به خاطر عمل نكردن به تورات سرزنش ميشوند. آنها تا زمان محمد رسولي نداشتند و بايد در اين مدت طبق تورات عمل ميكردند.
بعضي ها فكر ميكنند كه قرآن گمراه كننده است و كسي ديگر بايد باشد تا نگذارد كه مردم گمراهيها را از قرآن بگيرند.
بعضي ميگويند كه تعدادي از آيات قرآن متشابه و تعدادي محكم است پس بايد معصومي باشد تا كه متشابهات را معني كند و نگذارد كه مردم از طريق متشابهات گمراه شوند. آنها فكر ميكنند كه خدا در قرآن عمدا آيات را طوري گفته است كه مردم را گمراه كند و به همين خاطر معصوميني فرستاده است تا كه راه از چاه را براي مردم بنمايانند.
آنها ميگويند كه خدا خودش گفته است كه " يضل به كثيرا ويهدي به كثيرا" و اين نشان ميدهد كه قرآن هم گمراه ميكند و هم هدايت.
جواب شبهه فوق :
آنها اشتباهشان خيلي ساده است. بطوريكه نميدانند خداست كه گمراه ميكند نه قرآن!
آنها حتي مقصود از نزول كتاب آسماني را نميدانند. خداي مهربان در 2:10 ميفمايد:
[2:10] في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا ولهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون
[2:10] در افکارشان مرضى است. درنتيجه، خدا بر مرضشان مى افزايد. آنها به خاطر دروغ هايشان سزاوار مجازاتى دردناک شده اند.
خداي مهربان در اين آيه ميفرمايد كه در قلبهاي كافران مرض است و خدا هم بر مرض آنان مي افزايد. زيرا كه آنها خود شايستگي چنين افزايش گمراهيي را دارند.
خدا در 7:146 ميفرمايد كه :
[7:146] ساصرف عن ءايتي الذين يتكبرون في الارض بغير الحق وان يروا كل ءاية لا يؤمنوا بها وان يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا وان يروا سبيل الغي يتخذوه سبيلا ذلك بانهم كذبوا بءايتنا وكانوا عنها غفلين
[7:146] من كسانى را كه در زمين به ناحق تكبر مى ورزند، از آيات خود منحرف خواهم كرد. درنتيجه، هرگونه مدركى ببينند، ايمان نخواهند آورد. و هرگاه راه هدايت را ببينند، آن را به عنوان راه خود نخواهند پذيرفت، اما هرگاه مسير گمراهى را ببينند، آن را راه خود قرار خواهند داد. اين نتيجه آن است كه آنها مدارك ما را تكذيب مى كنند و كاملا به آنها بى اعتنا هستند.
مداخله الهي کافران را در تاريکي نگاه مي دارد
خدا ميفرمايد كه من قدرت فهم آياتم را از كساني كه در زمين به ناحق تكبر ميورزند ميگيرم. خداي مهربان در ادامه آيه ميفرمايد كه اگر آنها هر آيه اي و هر مدركي هم ببينند باز هم ايمان نمي آورند و نميتوانند بياورند و اگر راه راست را هم تشخيص دهند باز هم به راه راست بر نميگردند و اگر راه گمراهي را ببينند آن راه را سرنوشت خود قرار خواهند داد.
در ادامه ميفرمايد و اين به آن علت است كه آنان آيات مارا دروغ فرض كرده اند. كساني كه مشمول آيه بالا شوند ديگر با آنها كاري نميتوان كرد. از محمد و هزار امام هم كاري بر نميايد. اگر تمام پروفسور هاي علوم قرآني را هم بياوريد راه راست را نميتوانند به او نشان دهند.
در حقيقت خداي بزرگ به خاطر دروغ بستن عمدي به آياتش آنها را گمراه كرده است نه به خاطر كج فهميدن ايات قرآن و يا ندانستن محكمات و متشابهات.
چنين كسي ديگر بوسيله محمد رسول خدا هم به راه راست برنميگردد. تمام قرآن را هم براي او از اول تا آخر بخواني ديگر فايده اي ندارد.
[2:272] ليس عليك هدهم ولكن الله يهدي من يشاء وما تنفقوا من خير فلانفسكم وما تنفقون الا ابتغاء وجه الله وما تنفقوا من خير يوف اليكم وانتم لا تظلمون
[2:272] تو مسئول هدايت هيچ كس نيستى. فقط خداست كه هر كه را بخواهد (هدايت شود) هدايت مي كند. هرچه انفاق كنيد به نفع خود كرده ايد. هر انفاقى كه مي كنيد بايد به خاطر خدا باشد. هرچه انفاق كنيد، بدون كوچک ترين بي عدالتى به شما بازگردانده خواهد شد.
خداي مهربان در 17:82 ميفرمايد كه قرآن براي مؤمنان رحمت وشفاست. در عوض كساني كه ظالمند از فهم قرآن عاجز ميشوند. و اين به خاطر ظلمشان است نه به خاطر ندانستن عربي و يا مشكل بودن آيات قرآن و يا نبودن يك پروفسور قرآني بالاي سرشان.
[17:82] ما در قرآن براي مؤمنان شفا و رحمت فرو مي فرستيم. در حالي که، آن جز بر شرارت ستمكاران نمي افزايد.
خداي مهربان حتي با يك پشه هم كافران را افشا ميكند.
[2:26] ان الله لا يستحي ان يضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها فاما الذين ءامنوا فيعلمون انه الحق من ربهم واما الذين كفروا فيقولون ماذا اراد الله بهذا مثلا يضل به كثيرا ويهدي به كثيرا وما يضل به الا الفسقين
[2:26] خدا از آوردن هيچ گونه مثالى* ابا ندارد، از پشه اى ريز گرفته تا بزرگ تر و اما كسانى كه ايمان دارند، مى دانند كه اين حقيقتى است از جانب پروردگارشان. و اما كسانى كه ايمان ندارند، مى گويند: "خدا از چنين مثلى چه منظورى داشت؟" او بدين وسيله بسيارى را گمراه و بسيارى را هدايت مى كند. ولى او هرگز گمراه نمى كند به جز ستمكارانى را،
خدا در 2:26 ميگويد كه خدا از مثل زدن يك پشه ابا ندارد. اما كساني كه قلبشان مريض است ميگويند كه خدا از اين مثل چه منظوري داشت ما كه نميفهميم. اين افراد همه چيز برايشان سوال ميشود. خدا آنها را از فهميدن قرآن ممنوع كرده است. قرآن براي فهميدن مشكل نيست بلكه خداي مهربان پرده اي بين آنها و قرآن قرار ميدهد تا كه آنها قرآن را نفهمند. اين به اين معنا نيست كه قرآن مشكل است و باعث گمراهي آنان شده است. بلكه آنها خود گمراه بودند و خدا هم گمراهترشان ميكند.
[7:186] من يضلل الله فلا هادي له ويذرهم في طغينهم يعمهون
[7:186] هر كه را خدا به گمراهى محكوم كند، هيچ كس راهى براى هدايتش نمى يابد. او آنان را سرگردان در گناهانشان رها مى كند.
كسي را كه خدا گمراه كند ديگر كسي نميتواند براي او كاري كند. حالا هر كسي ميخواهد باشد.
خدا صراحتا اعلام ميدارد كه كلمات قرآن گمراه كننده نيست.
[39:28] قرءانا عربيا غير ذي عوج لعلهم يتقون
[39:28] قرآني به عربي، بدون هيچ ابهام، باشد كه پرهيزكار شوند.
خداي مهربان ميفرمايد كه كينه و عداوت بين يهود تا قيامت وجود دارد و اين به علت كارهاي خودشان است.
[5:64] وقالت اليهود يد الله مغلولة غلت ايديهم ولعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء وليزيدن كثيرا منهم ما انزل اليك من ربك طغينا وكفرا والقينا بينهم العدوة والبغضاء الى يوم القيمة كلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله ويسعون في الارض فسادا والله لا يحب المفسدين
[5:64] يهوديان حتي گفتند: "دست خدا بسته است!" اين دست هاي آنهاست كه بسته است. آنها به سبب چنين كفري كه بر زبان آوردند، لعنت شدند. بلكه، دست هاي او كاملا باز است. او هر طور كه بخواهد، مي بخشد. يقينا، آنچه پروردگارت بر تو نازل كرده است، باعث خواهد شد تا آنها در ستمكاري و كفري عميق تر فرو روند. درنتيجه، ما آنها را تا روز رستاخيز به عداوت و نفرت در ميان خودشان گرفتار كرديم. هرگاه آتش جنگي بيفروزند، خدا آن را فرو مي نشاند. آنها در زمين به فساد مي گردند و خدا پليدكاران را دوست ندارد.
اهل كتاب حقيقت را ميدانستند و عمل نميكردند. در نتيجه خدا بر كفرشان افزود.
[5:68] بگو: "اي اهل كتاب، شما هيچ پايه و اساسي نداريد، مگر آنكه از تورات و انجيل و از آنچه در اين از جانب پروردگارتان بر شما فرستاده شده است، حمايت كنيد." مطمئنا، آنچه از جانب پروردگارت نازل شده است، باعث خواهد شد كه بسياري از آنها در ستم و كفري عميق تر فرو روند. بنابراين، براي مردم كافر متاسف نباش.
حتي خداي بزرگ بوسيله رسولان الهي هم كافران را افشا ميكند.
زماني كه صالح پيامبر شد مردمش اورا مسخره ميكردند و ميگفتند كه چرا صالح مثل ما راه ميرود و مثل ما غذا ميخورد. و به اين طريق خداي مهربان بر گمراهي آنان مي افزود.
انسان خودش آزمايش شرك را انتخاب كرد.
[76:3] ما هر دو راه را به او نشان داديم، سپس، او يا سپاسگزار است يا ناسپاس.
[33:72] ما بار مسئوليت (آزادي انتخاب) را به آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرده ايم، اما آنها بار اين مسئوليت را نپذيرفتند و از آن ترسيدند. ولي انسان آن را پذيرفت؛ او ستمكار بود، نادان.*
قرآن چه عربي باشد و چه عربي نباشد براي كساني كه دلشان پاك است و واقعا دنبال هدايتند شفاست اصلا مساله عربي نيست. مساله زبان مطرح نيست. كسي ممكن است عالم در عربي باشد (كم هم نيستند) اما بت پرست باشد.كسي هم ممكن است يك كلمه عربي نداند ولي با ايمان باشد. گمراهي ربطي به نحوه زبان و يا مشكل بودن قرآن ندارد.بلكه به دل ربط دارد. و خداست كه گمراه ميكند نه قرآن.
كساني كه دلشان پاك است خداي مهربان فهميدن قرآن را برايشان ساده ميكند. اما كساني كه قلبشان مريض است (حتي اگر پروفسور ! علوم قرآني باشند) از فهميدن قرآن عاجز هستند. و منظور قرآن را طبق ايده خود مينمايانند. اين نفهميدن به خاطر مشكل بودن قرآن نيست بلكه خودشان مشكل دارند. و خداي مهربان به اين طريق بر گمراهي آنان مي افزايد.مثال اين افراد در زمانه ما كم نيستند. كساني هستند كه قرآن ميخوانند اما هنوز از مقدسين خود طلب كمك ميكنند.
[41:44] اگر آن را قرآني غيرعربي قرار مي داديم، مي گفتند: "چرا به آن زبان نازل شد؟" چه به زبان عربي باشد يا غيرعربي، بگو: "براي کساني که ايمان مي آورند، هدايت و شفاست. و اما کساني که ايمان نمي آورند، نسبت به آن کر و کور خواهند بود، گويي از مکاني دوردست ندايشان مي دهند."
مداخله الهي است كه گمراه ميكند.
[18:57] چه كساني پليدتر از آنان كه مدرک پروردگارشان به آنان يادآوري شود، سپس بي آنكه بفهمند چه مي كنند، آنها را ناديده بگيرند. درنتيجه، ما بر قلب هايشان پرده مي نهيم و بر گوش هايشان كري تا آنها را از فهميدن آن (قرآن) بازدارد. بنابراين، هر كاري براي هدايتشان انجام دهي، آنها هرگز نمي توانند هدايت شوند.
کافران از فهم قرآن عاجزند و گوشهايشان كر است . كسي كه گوشش كر است چطوري او را ميتوان متوجه كرد. آيا اينجا مشكل متشابه و محكم است؟
[17:45] هنگامي كه قرآن مي خواني، ما ميان تو و كساني كه به آخرت ايمان ندارند، حجابي نامرئي قرار مي دهيم.
[17:46] ما بر افكارشان پوشش مي نهيم و بر گوش هايشان كري تا نفهمند. و هنگامي که فقط از روي قرآن* درباره پروردگارت موعظه مي کني، آنها با بيزاري مي گريزند.
آن عرب ساده بياباني به محمد ايمان آورد. در حالي كه كل قرآن هم نازل نشده بود و حرفي هم از صرف و نحو عربي نبود و از محكمات و متشابهات هم نپرسيد.ممكن است كسي فقط يك آيه از قرآن را بشنود و ايمان بياورد و ممكن است كسي تمام عمر خود را روي قرآن صرف كند ولي هنوز ايمان نياورده باشد . گمراهي واقعي اين است.خدا كسي را گمراه كند ديگر از هيچ كسي كاري بر نميايد.اما اگر خدا بخواهد كسي ايمان بياورد تمام آيات قرآني (محكم و متشابه) براي او آيت ميشود.تمام آيات قرآني براي او نشانه اي از طرف خدايند. از محكم و متشابه نميپرسد. به همه اش ايمان مياورد.و آياتي را كه متشابهند در حد راسخيت در علمش ميفهمد .خداي مهربان در دين سختي قرار نداده است.
[2:286] لا يكلف الله نفسا الا وسعها لها ما كسبت وعليها ما اكتسبت ربنا لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطانا ربنا ولا تحمل علينا اصرا كما حملته على الذين من قبلنا ربنا ولا تحملنا ما لا طاقة لنا به واعف عنا واغفر لنا وارحمنا انت مولنا فانصرنا على القوم الكفرين
[2:286] خدا هرگز نفسى را بيش از توانايي اش تكليف نمي كند؛ هرچه خوبى كسب كند به نفع اوست و هرچه بدى كسب كند عليه اوست. "پروردگار ما، اگر فراموش مي كنيم و يا مرتكب خطا مى شويم، ما را محكوم نكن. پروردگارا، ما را از هر گونه كفرى عليه خودت حفظ فرما، تا مانند كسانى كه پيش از ما كفر ورزيدند، نباشيم. پروردگارا، ما را از ارتكاب به گناه پيش از آنكه براى توبه كردن دير شود، در امان بدار. از ما درگذر و ما را ببخش. تويى مولا و سرور ما. ما را بر مردم كافر پيروز گردان."
خداي مهربان ميفرمايد كه كلمه خوب همانند درخت خوبي است كه ريشه آن محكم و ثابت است. و شاخه هاي آن سر به آسمان كشيده است. اما كلمه بد همانند درخت بدي است كه از سطح خاك قطع شده است و ريشه اي ندارد كه آن را برجاي نگه دارد.
[14:26] ومثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار
[14:26] و مثال كلمه بد همانند درخت بدي است كه از سطح خاك قطع شده است؛ ريشه اي ندارد كه آن را بر جاي نگاه دارد.
[14:24] الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت وفرعها في السماء
[14:24] آيا نمي بيني كه خدا كلمه خوب را همانند درخت خوب مثال زده است كه ريشه آن محكم و ثابت و شاخه هاي آن سر به آسمان كشيده است؟
تنها گناه غير قابل بخشش شرك است.هنوز 5 آيه از قرآن نازل نشده بود كه محمد به خداپرستي دعوت ميكرد. خداپرستي همان كلمه طيبه است. بيش از دوسوم قرآن راجع به قرارندادن شريك براي خداست. اين قسمت از قرآن همان محكمات قرآن است . اين قسمت همان ريشه درخت است . كسي كه اين را رعايت كند مثل يك درخت خوب ريشه اش محكم است و خدا اورا گمراه نميكند.و در حد فهم خود متشابهات را هم ميفهمد.اما كسي كه اين قسمت از قرآن را متشابه فرض كرده مثل درخت بدي است كه خدا اورا گمراه كرده است. يا اين فرد ديگر كاري نميتوان كرد. فقط خدا ميتواند اورا هدايت كند.
0 : نظرات
Post a Comment
<< صفحه اصلي